ای کاش.........
چی می شد کسی بود که هر وقت بی کس بودی هر وقت احساس غربت و دل تنگی می کردی همدمت باشه........
چی می شد کسی بود که هر وقت بهش نیاز داشتی هر وقت دلت براش تنگ می شد اون هم به تو نیاز داشته باشه چی می شد هر وقت که می خواستی گریه کنی کسی بود که سرتو روی شونه هاش بذاری........چی می شد وقتی غروب رو نگاه می کردی کسی بود که بهت بگه غروب با یاد تو زیباست
چی می شد کسی بود که به یاد تو توی دفتر قلبش شعر عشق بنویسه بنویسه که تا ابد دوستت داره .........چی می شد کسی بود که تو اسمون ستاره ش تو بودی....چی می شد کسی بود که عاشقانه نگاهت کنه و فقط برای یک بار از ته قلبش فریاد بزنه دوستت داره با همه ی وجودش
چی می شد کسی بود که وقتی گریه می کردی اون هم با تو گریه می کرد و وقتی می خندیدی اون هم با دیدن خنده ها ی تو لبخند روی لبش نقش می بست......چی می شد شبها که به ماه نگاه می کردی کسی بود که به یاد تو به ماه نگاه کنه.چی می شد کسی بود که به انتظار دیدنت منتظر طلوع فردا باشه
چی می شد کسی بود که به انتظار دیدنت شبهای بلند پاییز رو به صبح برسونه.........کسی بود که هر لحظه برای دیدنت لحظه شماری کنه .........چی می شد کسی بود که قلبش مال تو بود
................دیگه نمی دونم چی بگم اما این ها حرفهای دل یه دختر عاشق بود دختری که داره با همه ی وجود عشقش رو به پای کسی می ریزه که واقعا دوستش داره اما نمی دونه که اون دوستش داره یا نه؟خدای من چی می شد ادم هر کی رو دوست داشت اون هم اونو داشت..........چی می شد تو این دنیا کسی بود که واقعا دوستت داشت!!!!!!!!!!!!
*********************************
امیدوارم که شما مثل من اسیر بازی عشق و تردید نشید.